Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5316 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
timer
U
کسی که وقت را نگه می دارد ساعت
timers
U
کسی که وقت را نگه می دارد ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sundials
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.
U
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11.
U
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
spindles
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
U
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time
U
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock
U
ساعت از روی ساعت
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
horologii
U
ساعت
maypop
U
گل ساعت
horologe
U
ساعت
horologium
U
ساعت
clock
U
ساعت
hour ly
U
ساعت به ساعت
Every so often . Every hour on the hour.
U
دم به ساعت
oclock
U
ساعت
passion flower
U
گل ساعت
hourly
U
ساعت به ساعت
hours
U
ساعت
watches
U
ساعت
watching
U
ساعت
timepieces
U
ساعت
watched
U
ساعت
by my watch
U
ساعت من
timepiece
U
ساعت
h hour
U
ساعت س
zero hour
U
ساعت س
self-esteem
U
ساعت
watch
U
ساعت
passionflower
U
گل ساعت
hour
U
ساعت
in hour's time
U
دو ساعت
clk
U
ساعت
timepiece
U
ساعت
time-piece
U
ساعت
ticker
[colloquial]
[watch]
U
ساعت
clock
U
ساعت
clock generator
U
ساعت زا
clocks
U
ساعت
timŠepiece
U
ساعت
clocks
U
ساعت ها
ticker
U
ساعت
balance wheel
U
رقاص ساعت
time clock
U
گاه ساعت
atomic clock
U
ساعت اتمی
hand glass
U
ساعت شنی
half hour
U
نیم ساعت
wristwatches
U
ساعت مچی
hourglasses
U
ساعت شنی
quarter hour
U
ربع ساعت
game clock
U
ساعت ورزشگاه
solarium
U
ساعت افتابی
kwh
U
کیلووات- ساعت
sundial
U
ساعت افتابی
sundials
U
ساعت افتابی
We will come at 8.
ما ساعت 8 میاییم.
real time clock
U
ساعت بلادرنگ
lights out
U
ساعت خواب
hourglass
U
ساعت ریگی
hourglass
U
ساعت شنی
four o'clock
U
ساعت چهار
hourglasses
U
ساعت ریگی
solariums
U
ساعت افتابی
wristwatch
U
ساعت مچی
navy time
U
ساعت دریایی
man hour
U
نفر ساعت
Face of the watch .
U
صفحه ساعت
internal clock
U
ساعت داخلی
hour glass
U
ساعت ریگی
moon dial
U
ساعت مهتابی
in the space of an hour
U
بفاصله یک ساعت
alarm clock
U
ساعت شماطهای
alarm clocks
U
ساعت شماطهای
mean time
U
ساعت متوسط
8 oclock sharp . On the stroke of 8.
U
سر ساعت هشت
fob
U
زنجیر ساعت
wrist watch
U
ساعت مچی
at eight o'clock
U
در ساعت هشت
horology
U
ساعت سازی
pph
U
تعدادصفحه در ساعت
sandglass
U
ساعت ریگی
physiological clock
U
ساعت فیزیولوژیکی
ampere hour
U
امپر ساعت
ampere hour
U
امپر- ساعت
alarum clock
U
ساعت شماطهای
alarum
U
ساعت زنگی
wristlet watch
U
ساعت مچی
horary
U
ساعت بساعت
man hours
U
نفر در ساعت
clock
U
ساعت ورزشگاه
watchcase
U
جعبه ساعت
watchcase
U
قاب ساعت
watt hour
U
وات ساعت
system time
U
ساعت سیستم
solar time
U
ساعت شمسی
sext
U
عبادت ساعت 21
pocket watch
U
ساعت جیبی
shipper
U
اهرم ساعت
shooting ckock
U
ساعت مسابقه
shot clock
U
ساعت مسابقه
clocks
U
ساعت ورزشگاه
watch test
U
ازمون ساعت
watch key
U
کلید ساعت
hand
U
عقربه
[ساعت ...]
clockhand
U
عقربه
[ساعت ...]
striker
U
ساعت زنگی
w.h.
U
وات ساعت
universal time
U
ساعت جهانی
the two o'clock d.
U
توزیع ساعت دو
tower clock
U
برج ساعت
the watch is warranted
U
خوبی ساعت
clock work
U
چرخهای ساعت
clock speed
U
سرعت ساعت
clock maker
U
ساعت ساز
sun dial
U
ساعت افتابی
horologer
U
ساعت ساز
watch maker
U
ساعت ساز
watchmaker
U
ساعت ساز
watch glss
U
شیشه ساعت
watch glass
U
شیشه ساعت
watch case
U
قاب ساعت
rush-hour
U
ساعت شلوغی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
hrs
U
مخفف ساعت
daylight saving time
U
ساعت تابستانی
chess clock
U
ساعت شطرنج
business hours
U
ساعت اداری
hr
U
مخفف ساعت
face of the clock
U
صفحه ساعت
business hours
U
ساعت کاری
kilowatt hour
U
کیلووات در ساعت
by my watch
U
مطابق ساعت من
digital clock
U
ساعت رقمی
kilowatt hours
U
کیلووات در ساعت
strikers
U
ساعت زنگی
passion fruit
U
میوهی گل ساعت
rush-hour
U
ساعت پرمشغله
capped watch
U
ساعت شکاری
clockwise
U
درجهت ساعت
sext
U
نماز ساعت شش
civil time
U
ساعت معمولی
civil time
U
ساعت محلی
wall clock
ساعت دیواری
watchbands
U
بند ساعت
clockwise
U
در جهت ساعت
wristlet
U
بند ساعت
zulu time
U
ساعت گرینویچ
dutchmans
U
یکجور گل ساعت
biological clock
U
ساعت زیستی
watchband
U
بند ساعت
countdown
U
میزان کردن ساعت
time orderly
U
نگهبان اعلام ساعت
sanchin dachi
U
ایستادن ساعت شنی
hour land
U
عقربه ساعت شمار
to set the clock forward
ساعت را جلو آوردن
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
to carry a watch
U
ساعت دربغل گذاشتن
poise
U
اونگ یا وزنه ساعت
toa one the time
U
ساعت راازکسی پرسیدن
watching
U
ساعت جیبی و مچی
hour hand
U
عقربه ساعت شمار
man hour
U
یک ساعت کار یک کارگر
hour hands
U
عقربه ساعت شمار
stop watch
U
ساعت وقت گذاری
stem winding
U
ساعت دسته کوک
stem winder
U
ساعت دسته کوک
set the clock
U
ساعت را تنظیم کردن
minute glass
U
ساعت ریگی دقیقهای
countdowns
U
میزان کردن ساعت
wrislet
U
بند ساعت مچی
that watch is a good t. k
U
ان ساعت خوب کارمیکند
the hour has struck
U
زنگ ساعت زده شد
mph
U
مخفف مایل در ساعت
watched
U
ساعت جیبی و مچی
watches
U
ساعت جیبی و مچی
military clock
U
ساعت یا وقت نظامی
Greenwich Mean Time
U
معیار ساعت گرینویچ
watch
U
ساعت جیبی و مچی
What time is it?What time do you have?
U
ساعت چند است
watt hour meter
U
وات- ساعت سنج
watt hour meter
U
وات ساعت متر
working day
U
ساعت کار روزانه
h hour
U
ساعت شروع عملیات
check lock
U
ساعت امتحان کننده
counterclockwise
U
در خلاف جهت ساعت
chronometer
U
ساعت شمار دقیق
Recent search history
Forum search
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1
incentive
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
چیزی که عوض داره گله نداره
1
popsicle
1
time is prceious it has great
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com